چارتهای کندلاستیک یکی از پایههای اصلی تحلیل تکنیکال هستن و شاید بشه گفت از قدیمیترین شکلهای تحلیل تکنیکال به حساب میان.کندلاستیکها به معاملهگرها و سرمایهگذارها کمک میکنن تا خیلی سریع حرکات قیمتی و احساسات کوتاهمدت بازار رو ارزیابی کنن
تاریخچهی کندلاستیکها
منشأ چارتهای کندلاستیک به قرن ۱۸ میلادی در ژاپن برمیگرده. این نوع چارت بر پایهی این ایده شکل گرفت که قیمتهای بازار تحت تأثیر روانشناسی معاملهگرها و همچنین تعادل قدرت بین خریدارها و فروشندهها هست. مونهیسا هوما با بررسی تغییرات تاریخی قیمت، الگوهایی رو شناسایی کرد که نشونههایی از تغییر احساسات بازار و جابهجایی کنترل بین خریدار و فروشنده بودن. این کار بهش کمک کرد تا برگشتهای قیمتی و روندهای بازار رو پیشبینی کنه.
سیستمی که هوما پایهگذاری کرد، بهمرور بین تاجران ژاپنی رواج پیدا کرد و کمکم به یه روش ساختارمند برای تحلیل بازار تبدیل شد.
استفاده از چارتهای کندلاستیک تا مدتها فقط در ژاپن رایج بود، تا اینکه استیو نیسون (Steve Nison) در اواخر قرن بیستم این روش رو به بازارهای مالی غرب معرفی کرد. تحقیقات و آموزشهای نیسون، قدرت الگوهای کندلاستیکی در پیشبینی حرکات قیمتی رو به نمایش گذاشت و باعث شد معاملهگرهای بازار سهام، فارکس و کالاها استقبال گستردهای ازش داشته باشن.
امروزه چارتهای کندلاستیک به بخشی جدانشدنی از تحلیل تکنیکال تبدیل شدن و به معاملهگرها یه روش واضح و قابل درک برای تحلیل احساسات بازار ارائه میدن.

اجزای کندلاستیک
هر کندلاستیک نمایندهی یک بازهی زمانی مشخصه و از سه جزء اصلی تشکیل شده:
۱. بدنه ( Body):
این بخش مستطیلی شکل کندل نشوندهندهی فاصله بین قیمت اوپن و کلوزه.
- اگه بدنه بلند باشه، نشونهی فشار قوی خرید یا فروشه.
- اگه بدنه کوتاه باشه، یعنی بازار در حالت بلاتکلیفیه و تصمیم مشخصی وجود نداره.
۲. سایهها یا فیتیلهها (Shadows یا Wicks):
این خطوط باریک در بالا و پایین بدنه قرار دارن و بیشترین و کمترین قیمت رو در اون بازهی زمانی نشون میدن.
- وجود سایهها اطلاعات خوبی دربارهی نوسانات بازار در اون دوره به ما میده.
۳. رنگ کندل:
رنگ کندل یه نگاه سریع به جهت حرکت قیمت میده:
- کندل صعودی معمولاً سبز یا سفید نشون داده میشه، یعنی قیمت کلوز بالاتر از اوپن بوده و بازار حرکت صعودی داشته.
- کندل نزولی معمولاً قرمز یا مشکیه، یعنی قیمت کلوز پایینتر از اوپن بوده و فشار فروش بیشتر بوده.

چطور یک کندلاستیک را بخوانیم
کندلاستیک از چهار نقطهی قیمتی تشکیل شده: اوپن (Open)، های (High)، لو (Low) و کلوز (Close).
- قیمت های توسط بالاترین نقطهی سایهی بالایی مشخص میشه، یا اگه سایهای وجود نداشته باشه، همون بالای بدنه خواهد بود.
- قیمت لو هم از پایینترین نقطهی سایهی پایینی مشخص میشه، یا اگه سایهای نباشه، از پایین بدنه.
در نهایت، ارتباط بین قیمت کلوز و اوپن نشون میده که کندل صعودیه یا نزولی:
- اگه قیمت کلوز بالاتر از اوپن باشه، کندل صعودی (Bullish) محسوب میشه.
- اگه قیمت کلوز پایینتر از اوپن باشه، کندل نزولی (Bearish) در نظر گرفته میشه.
الگوهای رایج کندلاستیک
الگوی اینگلف صعودی
این الگو شامل دو کندله:
- کندل اول، یه کندل نزولی کوچیکه.
- کندل دوم، یه کندل صعودی بزرگتره که کاملاً بدنهی کندل قبلی رو در بر میگیره.

همونطور که از اسمش پیداست، کندل دوم بدنهی کندل قبلی رو بهطور کامل میپوشونه. یعنی از قیمتی پایینتر از پایینترین نقطهی بدنهی کندل قبلی باز میشه، اما خریدارها وارد میشن و قیمت رو اونقدر بالا میبرن که کلوز کندل دوم بالاتر از بالاترین نقطهی بدنهی کندل قبلی بسته میشه.
الگوی هارامی
یکی دیگه از الگوهای کندلاستیک صعودی، الگوی هارامی صعودیه. این الگو از دو کندل تشکیل شده و جزو الگوهای برگشتی محسوب میشه.
- کندل اول یک کندل نزولی بزرگه.
- کندل دوم، یک کندل صعودی کوچیکه که بهطور کامل داخل بدنهی کندل اول قرار گرفته.

این شکلگیری نشون میده که فشار فروش در حال ضعیف شدنه و در روز دوم، خریدارها دوباره دارن کنترل رو به دست میگیرن.
تأیید این الگو زمانی اتفاق میافته که بعد از هارامی، یک کندل صعودی قوی ظاهر بشه. این نشونهی احتمال شروع یک روند صعودی جدیده.
دوجی (Doji)
دوجی یکی از کندلهای مهم در چارت کندلاستیکه و هم بهتنهایی اطلاعات مفیدی ارائه میده و هم بخش مهمی از بسیاری از الگوهای شناختهشده محسوب میشه.
دوجی زمانی شکل میگیره که قیمت اوپن و کلوز یک دارایی تقریباً برابر باشه. طول سایهی بالا و پایین ممکنه متفاوت باشه، و نتیجهی نهایی کندلیه که شبیه یک صلیب، صلیب وارونه یا علامت مثبت دیده میشه.
بهتنهایی، دوجی یه الگوی خنثی در نظر گرفته میشه. جهتگیری صعودی یا نزولی دوجی به عملکرد قیمت قبل از اون و تأیید حرکت بعد از اون بستگی داره.
واژهی «دوجی» هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع استفاده میشه.

ایدهآلترین حالت برای شکلگیری دوجی اینه که قیمت اوپن و کلوز دقیقاً برابر باشن، اما این الزام صددرصدی نیست. هرچند دوجیای که اوپن و کلوز کاملاً برابر داشته باشه قویتر در نظر گرفته میشه، ولی چیزی که اهمیت بیشتری داره، فهم «ماهیت» کندله.
دوجی نشوندهندهی بلاتکلیفی یا نوعی کشمکش بین خریدارها و فروشندههاست. در طول دوره، قیمت بالاتر و پایینتر از سطح اوپن حرکت میکنه، اما در نهایت دوباره در نزدیکی همون نقطه بسته میشه. نتیجه این وضعیت، یه نوع بنبست توی بازار محسوب میشه؛ جایی که خریدارها و نه فروشندهها موفق به گرفتن کنترل نمیشن، و این ممکنه نشونهای از نزدیک شدن به یه نقطهی برگشت باشه.
البته اینکه دوجی چقدر قوی و معتبره، بسته به نوع دارایی، قیمت اون، نوسانات اخیر بازار و کندلهای قبلی فرق میکنه.
الگوی ستارهی صبحگاهی (Morning Star)
الگوی ستارهی صبحگاهی یک الگوی برگشتی صعودی متشکل از سه کندله که معمولاً در انتهای یک روند نزولی ظاهر میشه.

ساختار این الگو به این شکله:
- کندل اول: یک کندل نزولی بلند که نشوندهندهی ادامهی فشار فروشه.
- کندل دوم: یک کندل با بدنهی کوچیک (ممکنه دوجی یا کندل خنثی باشه) که نشوندهندهی حالت بلاتکلیفی و توقف در روند نزولیه
- کندل سوم: یک کندل صعودی قوی که برگشت روند رو تأیید میکنه.
الگوی ستارهی شامگاهی (Evening Star)
الگوی ستارهی شامگاهی یک الگوی برگشتی نزولیه که از سه کندل تشکیل شده و معمولاً در انتهای یک روند صعودی ظاهر میشه.

ساختار این الگو به این صورته:
- کندل اول: یک کندل صعودی بلند که قدرت خریدارها رو نشون میده.
- کندل دوم: یک کندل با بدنهی کوچیک که نشونهای از بلاتکلیفی بازار و توقف قدرت خریدارهاست.
- کندل سوم: یک کندل نزولی قوی که برگشت روند رو تأیید میکنه.
این الگو نشون میده که مومنتوم خرید داره ضعیف میشه و فروشندهها در حال گرفتن کنترل بازار هستن. نتیجهی این وضعیت معمولاً شروع یک روند نزولیه.
نمونه های دیگه از الگوهای کندلی

چیزهایی که کندلاستیکها به ما نمیگن
کندلاستیکها ترتیب دقیق اتفاقات بین اوپن و کلوز رو نشون نمیدن. اونا فقط رابطهی بین قیمت اوپن و کلوز رو نمایش میدن
نکته : تو لایو مارکت اتفاقات بین اوپن و کلوز رو میشه دید ، این دیدگاه و مثال در رابطه با کندل های گذشته چارته
مثلاً وقتی یک کندل صعودی میبینیم، معمولاً این تصور پیش میاد که قیمت در بیشتر طول جلسهی معاملاتی در حال افزایش بوده. اما واقعیت اینه که با توجه به توالی قیمتهای های و لو، ممکنه نوسانات زیادی در طول اون بازه اتفاق افتاده باشه.
مثالی که در گفته شده، نشون میده که چطور با دو مسیر مختلف برای رسیدن به های و لو، در نهایت میشه به یه کندل مشابه رسید

کاربردهای چارتهای کندلاستیک
چارتهای کندلاستیک به معاملهگرها کمک میکنن تا نقاط احتمالی برگشت بازار رو بهتر تحلیل کنن، چون وضعیت جنگ بین خریدارها و فروشندهها رو خیلی واضحتر از چارتهای خطی یا میلهای نشون میدن. چند تا از کاربردهای عملی این چارتها شامل موارد زیره:
۱. شناسایی روند (Trend Identification):
معاملهگرها و سرمایهگذارها از الگوهای کندلاستیک برای تشخیص روند بازار استفاده میکنن.
البته برای این منظور، استفاده از کندلاستیکها بهتنهایی کافی نیست و بهتره با ابزارهایی مثل اندیکاتور Average Directional Index (ADX) ترکیب بشن تا قدرت روند هم مشخص بشه.
۲. تأیید (Confirmation):
وقتی کندلاستیکها در کنار سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل اندیکاتورها یا سطوح حمایت و مقاومت به کار برن، میتونن نشونههایی از نقاط برگشت کوتاهمدت بازار بدن و اونها رو تأیید کنن.
در واقع کندلاستیکها بهخوبی نشون میدن که در هر بازهی زمانی، کدوم سمت بازار داره قدرت رو بهدست میگیره، و همین باعث میشه که تصمیمگیری برای ورود یا خروج از معامله دقیقتر انجام بشه.