برو به محتوای اصلی
روانشناسی

مقدمه‌ای بر مدیریت ریسک

yasin

مدیریت ریسک باید یه بخش ضروری از استراتژی معاملاتی تو باشه. اصول پایه‌ای مدیریت ریسک رو یاد بگیر و بفهم که چطور باید اون رو توی برنامه معاملاتی‌ت اجرا کنی.

تو این وبلاگ قراره یاد بگیری:

  • چرا مدیریت ریسک یه بخش حیاتی از معامله‌گریه
  • اجزای یه استراتژی معاملاتی موفق چیا هستن
  • نسبت سود به ریسک (reward:risk) چیه و چرا می‌تونه به استراتژی‌ت کمک کنه

مدیریت ریسک یکی از مفاهیم کلیدی برای موفقیت بلندمدت تو بازارهای مالیه – اما در عین حال یکی از چیزهایی هم هست که خیلی‌ها یا نادیده‌ش می‌گیرن یا اهمیتش رو دست‌کم می‌گیرن. ولی واقعاً چرا مدیریت ریسک این‌قدر مهمه، و چطوری می‌تونی اون رو توی استراتژی‌های خودت پیاده‌سازی کنی؟

ممکنه بااستعدادترین تریدر دنیا باشی و خیلی خوب فرصت‌های سرمایه‌گذاری رو تشخیص بدی، ولی بدون مدیریت ریسک، فقط یه تصمیم اشتباه می‌تونه کل حسابت رو نابود کنه. مهم نیست چقدر مهارت داری یا چقدر تجربه‌ت زیاده، باز هم ضرر خواهی داشت. حتی حرفه‌ای‌ترین تریدرهای دنیا هم معامله‌های ضررده دارن – این ذات بازار و ترید کردنه. واسه همینه که مدیریت ریسک انقدر مهمه.

قوانین مدیریت ریسک ساده‌ن – حتی برای تازه‌کارها – ولی عمل کردن بهشون سخته، چون وقتی پای پول واقعی وسط باشه، احساسات زیادی درگیر می‌شن.

قبل از اینکه بریم سراغ تکنیک‌های خاص مدیریت ریسک، بیایم نگاهی بندازیم به اینکه چطور مدیریت سرمایه (money management) یه بخش اساسی از یه استراتژی معاملاتی موفق محسوب می‌شه.

عناصر یک استراتژی معاملاتی موفق

یه استراتژی برنده معمولاً از سه بخش مهم تشکیل شده:

۱. سیستم معاملاتی با برتری مشخص :
یعنی یه مجموعه قوانین مشخص که همیشه به‌صورت منظم اجرا می‌شن، مثل اینکه دقیقاً کِی وارد معامله بشی و کِی خارج بشی، یا اینکه همیشه در جهت روند معامله کنی.
مثلاً ممکنه از میانگین متحرک ساده استفاده کنی تا روند جدید رو زودتر تشخیص بدی، و از اندیکاتور استوکاستیک برای این استفاده کنی که ببینی آیا ورود به معامله بعد از تقاطع میانگین‌ها امن هست یا نه. همچنین شاید از RSI هم به‌عنوان تأییدیه قدرت روند کمک بگیری.
هر چیزی که باشه، استراتژی معاملاتی‌ت باید متناسب با خودت باشه، چون در نهایت تویی که قراره ازش استفاده کنی. بعدش هم باید این استراتژی رو دقیق روی معاملاتت پیاده کنی.

۲. کنترل احساسات:
اگه استراتژی‌ت رو هم در حساب دمو و هم در حساب واقعی امتحان کرده باشی، ممکنه متوجه تفاوت نتیجه‌ها بشی. دلیلش اینه که وقتی پای پول واقعی وسط میاد، روان‌شناسی نقش خیلی مهمی پیدا می‌کنه. احساساتی مثل ترس، طمع یا هیجان ممکنه باعث بشن از برنامه‌ت خارج بشی و نتیجه‌های منفی بگیری.
یه قانون کلی اینه که بذاری سودت رشد کنه و جلوی ضرر رو زود بگیری. کنترل احساسات و پایبند موندن به برنامه معاملاتی تو این مورد کمک زیادی می‌کنه.

۳. مدیریت سرمایه:
این بخش مهم رو استراتژی‌ت مشخص می‌کنه اندازه هر معامله چقدر باشه، از چه میزان اهرم (Leverage) استفاده کنی، و چه حد ضرر و حد سودی براش تعیین کنی.
مدیریت سرمایه خوب برای موفقیت بلندمدت در معامله‌گری ضروریه. کمک می‌کنه سودها رو بیشتر و ضررها رو کمتر کنی. همچنین جلوی ریسک‌های بیش از حد رو می‌گیره.

همون‌طور که می‌بینی، توجه به این سه مورد نقش خیلی مهمی تو موفقیت معاملاتی‌ت داره. اگه فقط دوتاشو رعایت کنی و سومی رو نادیده بگیری، دیر یا زود ممکنه به مشکلی بخوری که می‌تونستی ازش جلوگیری کنی. یکی از کلیدهای معامله‌گری اینه که تا جای ممکن «زنده بمونی» و توی بازار بمونی.

خب حالا مدیریت سرمایه خوب از چه چیزهایی تشکیل می‌شه؟ اینا چندتا تکنیک برای کنترل ریسک هستن:

  • اندازه پوزیشن
  • معامله در ساعات خاص بازار
  • تعیین حد ضرر (Stop Loss) و حد سود (Take Profit)
  • دونستن زمان مناسب برای قبول ضرر و خروج

یه مثال:
فرض کن موجودی حساب تو ۵۰۰۰ دلاره و میای روی جفت‌ارز EUR/USD یه پوزیشن ۴.۵۹ لات با اهرم ۱۰۰:۱ باز می‌کنی. برای این معامله حد ضرر نمی‌ذاری. یعنی تقریباً کل موجودی حساب رو وارد یه معامله کردی (۴۹۹۸.۵۱ دلار)، بدون اینکه هیچ جایی برای نوسانات منفی باقی گذاشته باشی.
در این حالت، هر پیپ حرکت، برابر با ۴۵.۹۰ دلار سود یا ضرره.

حالا فرض کن یه خبر منتشر می‌شه و بازار به نفع یورو واکنش نشون می‌ده و یورو حدود ۵۰ پیپ رشد می‌کنه. در عرض چند دقیقه معامله‌ت وارد ۲۲۴۵ دلار ضرر می‌شه – یعنی تقریباً نصف حسابت. هنوز فرصت نکردی تصمیم بگیری که خارج بشی یا نه، یه حرکت ۵۰ پیپی دیگه بر خلاف جهتت اتفاق می‌افته و یه ضرر ۲۲۴۵ دلاری دیگه می‌زنه. یعنی تو مجموع ۴۴۹۰ دلار ضرر فقط با یه حرکت ۱۰۰ پیپی.

این مثال خیلی واضح نشون می‌ده که نداشتن حد ضرر چقدر می‌تونه خطرناک باشه.

مدیریت ریسک:

همون‌طور که قبلاً گفتیم، حتی بهترین تریدرها هم ضرر می‌دن. این طبیعیه. نکته اینه که اون ضرر رو در سطح قابل‌کنترل نگه داری. اینطوری می‌تونی بیشتر توی بازار بمونی و شانس بیشتری برای انجام معاملات موفق داشته باشی.

یه راه خوب برای تعادل بین سود و ریسک اینه که به نسبت سود به ریسک پایبند باشی، مثلاً ۲:۱ یا حتی ۳:۱. یعنی سود هدف‌ت دو برابر ضرر احتمالی‌ت باشه. با این روش، حتی اگه سه تا معامله ضرر بدی، فقط با دو تا معامله موفق می‌تونی ضررها رو جبران کنی و همچنان تو سود باشی.
این یه قانون قطعی نیست، ولی کمک می‌کنه بهتر بتونی تصویر کلی مدیریت ریسک رو ببینی.

حالا یه مقایسه بین دو تریدر با سرمایه اولیه ۱۰,۰۰۰ دلار و نسبت سود به ریسک ۲:۱:

  • تریدر اول: خیلی تهاجمی معامله می‌کنه. روی هر معامله ۶۰٪ سرمایه‌ش رو ریسک می‌کنه و دنبال ۱۲۰٪ سود می‌گرده.
  • تریدر دوم: خیلی محافظه‌کارانه عمل می‌کنه. فقط ۵٪ سرمایه‌ش رو تو هر معامله ریسک می‌کنه و هدفش ۱۰٪ سود تو هر معامله‌ست.

برای سادگی، فرض کن هرکدوم از این دو نفر ۱۰ تا معامله دارن، و از این ۱۰ تا، هر معامله دومشون سودآوره.

ادامه این مثال نشون می‌ده که چرا رویکرد محتاطانه‌تر تو بلندمدت بهتر جواب می‌ده.

این جدول‌ها نتیجه معاملاتی دوتا تریدر رو نشون می‌ده که از روش‌های متفاوتی برای مدیریت ریسک استفاده کردن.

با اینکه هر دو نفر شانس موفقیت برابر داشتن، سرمایه اولیه‌شون یکی بود و از نسبت سود به ریسک 1 به 2 استفاده کردن، اما چون سبک مدیریت سرمایه‌شون خیلی فرق داشت، نتیجه نهایی هم کاملاً متفاوت شد.

تریدر اول که خیلی تهاجمی عمل می‌کرد، در نهایت با ۴۷٪ ضرر از معامله‌ها بیرون اومد. در حالی که تریدر دوم با رویکرد محافظه‌کارانه، تونست به ۲۵٪ سود برسه و موجودی حسابش رو به ۱۲,۴۶۲ دلار برسونه.

پس می‌بینی که فقط با یه تغییر کوچیک تو سبک مدیریت ریسک، می‌تونی نتیجه خیلی بهتری بگیری و بازدهی سالم‌تر و پایدارتری داشته باشی.

قانون یک درصد رو در نظر بگیر

خیلی از تریدرهای روزانه از یه چیزی به اسم "قانون یک درصد" پیروی می‌کنن. مفهومش خیلی ساده‌ست: نباید بیشتر از ۱٪ سرمایه یا موجودی حساب تریدت رو روی یه معامله بذاری. یعنی اگه توی حسابت ۱۰,۰۰۰ دلار داری، نباید بیشتر از ۱۰۰ دلار رو وارد یه معامله خاص کنی.

این استراتژی بین تریدرهایی که حسابشون زیر ۱۰۰,۰۰۰ دلاره خیلی رایجه. البته بعضیا که تواناییش رو دارن، ممکنه تا ۲٪ هم پیش برن. در عوض، اونایی که حساب‌های بزرگ‌تری دارن معمولاً درصد پایین‌تری رو انتخاب می‌کنن. چون هرچی موجودی حسابت بیشتر باشه، حجم پوزیشن‌هات هم بزرگ‌تر می‌شه، و طبیعتاً ریسک هم بالا می‌ره.

بهترین راه برای کنترل ضرر اینه که این درصد رو زیر ۲٪ نگه داری. چون اگه بیشتر از اون ریسک کنی، داری بخش بزرگی از سرمایت رو توی هر معامله به خطر می‌ندازی.