برو به محتوای اصلی

تدوین استراتژي و ستاپ

سطوح فیبوناچی

سطوح فیبوناچی چیه؟

سطوح فیبوناچی خطوطی روی نمودار هستن که نشون می‌دن قیمت یه سهم ممکنه کجا حمایت یا مقاومت پیدا کنه. این سطوح بر اساس درصدهایی از دنباله فیبوناچی محاسبه می‌شن، که یه سری از اعداد تو طبیعته. درصدهای اصلی فیبوناچی شامل ۲۳.۶٪، ۳۸.۲٪، ۵۰٪، ۶۱.۸٪ و ۷۸.۶٪ هستن.

این سطوح رو می‌شه بین دو نقطه مهم قیمتی روی نمودار رسم کرد. مثلاً اگه قیمت یه سهم ۱۰ دلار افزایش پیدا کنه و بعد ۲.۳۶ دلار کاهش پیدا کنه، یعنی ۲۳.۶٪ از حرکتش رو اصلاح کرده، که یکی از سطوح فیبوناچیه.

این اندیکاتور به اسم یه ریاضی‌دان ایتالیایی، لئوناردو فیبوناچی، نام‌گذاری شده که این دنباله رو از بازرگان‌های هندی یاد گرفت. این سطوح در هند باستان بین ۴۵۰ تا ۲۰۰ قبل از میلاد شکل گرفته بودن.

با اینکه سطوح فیبوناچی همیشه دقیق نیستن، اما خیلی از معامله‌گرا ازشون برای تصمیم‌گیری استفاده می‌کنن. این سطوح می‌تونن ابزار مفیدی برای پیدا کردن نقاط ورود و خروج و تعیین حد ضرر برای مدیریت ریسک باشن.

نکات کلیدی درباره سطوح فیبوناچی

  • سطوح فیبوناچی دو نقطه‌ای رو که معامله‌گر مهم می‌دونه به هم وصل می‌کنه، معمولاً یه نقطه اوج و یه نقطه کف.
  • درصدهای ارائه‌شده مناطقی رو نشون می‌دن که قیمت ممکنه تو اونجا متوقف بشه یا برگرده.
  • نسبت‌های پرکاربرد شامل ۲۳.۶٪، ۳۸.۲٪، ۵۰٪، ۶۱.۸٪ و ۷۸.۶٪ هستن.
  • نباید فقط به این سطوح تکیه کرد؛ فرض اینکه قیمت بعد از برخورد به یه سطح فیبوناچی حتماً برمی‌گرده، خطرناکه.
  • اعداد و دنباله فیبوناچی قرن‌ها قبل از لئوناردو فیبوناچی توسط ریاضی‌دان‌های هندی استفاده می‌شدن.

چطور سطوح فیبوناچی رو محاسبه کنیم؟

برای سطوح فیبوناچی در واقع چیزی برای محاسبه وجود نداره. این سطوح فقط درصدهایی از بازه قیمتی‌ای هستن که انتخاب می‌کنی.

اما منشأ اعداد فیبوناچی خیلی جالبه. این اعداد بر اساس چیزی به اسم نسبت طلایی (Golden Ratio) هستن. اگه یه دنباله عددی با صفر و یک شروع بشه و بعد هر عدد رو با جمع دو عدد قبلی به دست بیاری، یه دنباله شبیه این درست می‌شه:

0, 1, 1, 2, 3, 5, 8, 13, 21, 34, 55, 89, 144, 233, 377, 610, 987... (و این دنباله تا بی‌نهایت ادامه داره)

سطوح فیبوناچی از همین دنباله عددی به دست میان:

  • وقتی یه عدد رو به عدد بعدیش تقسیم کنی، نتیجه 0.618 یا ۶۱.۸٪ می‌شه.
  • اگه یه عدد رو به عدد دوم سمت راستش تقسیم کنی، نتیجه 0.382 یا ۳۸.۲٪ می‌شه.

همه نسبت‌های فیبوناچی (به‌جز ۵۰٪ که یه عدد رسمی فیبوناچی نیست) از محاسبات ریاضی مربوط به این دنباله عددی به دست میاد.

Golden Pocket چیه؟

Golden Pocket به یه ناحیه خاص توی سطوح فیبوناچی ریتریسمنت گفته می‌شه که تو تحلیل حرکت قیمت در بازارهای مالی خیلی مهمه.

این ناحیه بین سطح ۶۱.۸٪ و ۶۵٪ قرار داره و به‌عنوان یه سطح کلیدی حمایت یا مقاومت شناخته می‌شه. این اعداد از دنباله فیبوناچی به دست اومدن، دنباله‌ای که هر عدد حاصل جمع دو عدد قبلیشه (۰، ۱، ۱، ۲، ۳، ۵، ۸، ۱۳، ...). نسبت بین این اعداد به نسبت طلایی (تقریباً ۱.۶۱۸) نزدیک می‌شه که توی خیلی از ساختارهای طبیعی و مصنوعی دیده می‌شه.

معامله‌گرها از Golden Pocket برای شناسایی نقاطی استفاده می‌کنن که قیمت ممکنه اصلاح کنه یا به روند خودش ادامه بده. این ناحیه معمولاً توی تحلیل تکنیکال خیلی پرکاربرده و به‌عنوان یه ابزار برای پیش‌بینی حرکات آینده قیمت به کار می‌ره.

تو معامله‌گری، Golden Pocket یه ناحیه خیلی مهمه، چون معمولاً تو روند صعودی به‌عنوان یه حمایت قوی عمل می‌کنه و تو روند نزولی به‌عنوان مقاومت. قیمت‌ها اغلب تو این ناحیه برمی‌گردن یا واکنش نشون می‌دن، به همین خاطر معامله‌گرا این منطقه رو برای پیدا کردن موقعیت‌های معاملاتی زیر نظر می‌گیرن.

مثلاً اگه قیمت یه دارایی تو روند نزولی باشه و به ناحیه جیب طلایی (بین ۶۱.۸٪ تا ۶۵٪ اصلاح حرکت قبلی) برسه، معامله‌گرا ممکنه دنبال فرصت‌های خرید باشن، چون انتظار دارن قیمت از این سطح حمایتی به سمت بالا برگرده.

برعکس، اگه تو یه روند صعودی قیمت به ناحیه جیب طلایی برسه، معامله‌گرا ممکنه به دنبال فرصت‌های فروش باشن، با این پیش‌بینی که این ناحیه به‌عنوان مقاومت عمل می‌کنه و احتمال برگشت یا اصلاح قیمت وجود داره.

سطوح فیبوناچی چه اطلاعاتی بهت می‌دن؟

سطوح فیبوناچی به معامله‌گرا کمک می‌کنه بفهمن کجا باید خرید یا فروش کنن. این سطوح بر اساس دنباله فیبوناچی محاسبه می‌شن و ثابت هستن، یعنی تغییر نمی‌کنن. می‌شه ازشون برای تعیین نقاط ورود، حد ضرر (Stop-Loss) یا اهداف قیمتی استفاده کرد.

مثلاً، اگه قیمت یه سهم بالا بره و بعد به سطح ۶۱.۸٪ اصلاح کنه، یه معامله‌گر ممکنه تو این نقطه خرید کنه، چون قیمت تو روند صعودی از یه سطح فیبوناچی برگشته.

سطوح فیبوناچی تو تحلیل‌های تکنیکال دیگه مثل الگوهای گارتلی (Gartley Patterns) و تئوری موج‌های الیوت (Elliott Wave) هم کاربرد دارن. این روش‌ها می‌گن برگشت‌ها معمولاً نزدیک به سطوح فیبوناچی اتفاق می‌افتن.

چون این سطوح ثابت هستن، معامله‌گرا راحت می‌تونن اونا رو شناسایی کنن و پیش‌بینی کنن که قیمت وقتی به این سطوح می‌رسه چه واکنشی نشون می‌ده. سطوح فیبوناچی نقاط حساسی هستن که ممکنه توشون برگشت قیمت یا شکست رخ بده.

تفاوت فیبوناچی ریتریسمنت و فیبوناچی اکستنشن

فیبوناچی اکستنشن شبیه فیبوناچی ریتریسمنت هست، اما به جای اینکه درصدها رو به اصلاح قیمت اعمال کنه، اون‌ها رو به حرکت در جهت روند اعمال می‌کنه.

فرض کن قیمت یه سهم از ۵ دلار به ۱۰ دلار بره و بعد تا ۷.۵۰ دلار برگرده. این برگشت از ۱۰ دلار به ۷.۵۰ دلار یه ریتریسمنت محسوب می‌شه. حالا اگه قیمت دوباره صعود کنه و به ۱۶ دلار برسه، این یه اکستنشن به حساب میاد.

فیبوناچی اکستنشن برای معامله‌گرایی مفیده که می‌خوان برای یه سهم رونددار اهداف سود (Profit Targets) تعیین کنن. سطوح مهم برای اکستنشن شامل:
0.618، 1.000، 1.272، 1.618، 2.000 و 2.618 هستن.

محدودیت‌های استفاده از سطوح فیبوناچی ریتریسمنت

با اینکه سطوح فیبوناچی یه ایده می‌ده که قیمت ممکنه کجا حمایت یا مقاومت پیدا کنه، هیچ تضمینی وجود نداره که قیمت دقیقاً تو این سطوح متوقف بشه. به همین خاطر، معامله‌گرها معمولاً از سیگنال‌های تأییدی دیگه مثل برگشت قیمت از این سطوح استفاده می‌کنن تا تصمیم بگیرن.

از طرف دیگه، بعضی‌ها می‌گن تعداد زیاد سطوح فیبوناچی باعث می‌شه انتخاب سطح مناسب سخت بشه. ممکنه یه معامله‌گر سطح اشتباهی رو انتخاب کنه، معامله‌اش جواب نده و بعد بگه کاش سطح فیبوناچی دیگه‌ای رو استفاده کرده بود. این می‌تونه به اشتباهات معاملاتی منجر بشه.

خلاصه

سطوح فیبوناچی ابزاری مفید برای معامله‌گرا هستن تا سطوح مهم حمایت و مقاومت رو شناسایی کنن. از این داده‌ها می‌شه برای ثبت سفارش‌ها، تعیین حد ضرر (Stop-Loss) و مشخص کردن اهداف قیمتی استفاده کرد.

با اینکه فیبوناچی می‌تونه کمک‌کننده باشه، معامله‌گرها معمولاً از اندیکاتورهای دیگه هم استفاده می‌کنن تا روندها رو دقیق‌تر ارزیابی کنن و تصمیم‌های معاملاتی بهتری بگیرن.